با اجازه آقا مجتبی اینو از وبلاگ ایشون کش رفتم جالبه<br>يه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.
آقاهه برای اينکه از شر گربه راحت بشه،
يه روز گربه رو ميزاره زير بغلش و 4 تا خيابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه ميرسه
ميبينه گربه هه از اون زودتر اومده خونه.
اين کارا رو چند بار ديگه تکرار می کنه،
اما نتيجه ای نميگيره.
يک روز گربه رو بر ميداره ميذاره تو ماشين.
بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . .
خلاصه گربه رو پرت ميکنه بيرون.
يک ساعت بعد، زنگ ميزنه خونه. زنش گوشی رو برميداره.
مرده ميپرسه: " اون گربه کره خر خونس؟ "
زنش می گه آره.
مرده ميگه گوشی رو بده بهش،
من گم شدم !!!
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/09/08 - 14:20 در خرتو خر